فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gab

ɡæb ɡæb

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

پرگفتن، گپ زدن، دروغ گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Sherry and Liz gabbed on the phone for hours.

شری و لیز ساعت‌ها با تلفن گپ می‌زدند.

a luncheon gab among friends

گپ زدن دوستان هنگام صرف ناهار

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gab

  1. noun conversation
    Synonyms:
    talk chat small talk gossip chitchat palaver prattle idle talk blab yak tête-à-tête loquacity blather tongue-wagging yakkety-yak
    Antonyms:
    silence
  1. verb talk a lot
    Synonyms:
    chatter talk gossip jaw yak jabber blabber prattle blather prate yakkety-yak
    Antonyms:
    be quiet

Idioms

gift of (the) gab

1- دهان‌گرمی، خوش‌سخنی 2- وراجی، پرحرفی

ارجاع به لغت gab

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gab» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gab

لغات نزدیک gab

پیشنهاد بهبود معانی