گذشتهی ساده:
chatteredشکل سوم:
chatteredسومشخص مفرد:
chattersوجه وصفی حال:
chatteringوراجی کردن، سخن گفتن، گپ زدن، صحبت کردن (برای مدت طولانی راجعبه مسائل بیاهمیت)
Those two women were chattering together for hours.
آن دو پیرزن ساعتها با هم وراجی میکردند.
The children chattered excitedly about their field trip.
بچهها با هیجان در مورد سفرشان صحبت میکردند.
We chattered for hours over coffee, catching up on old times.
ما ساعتها در کافه گپ زدیم و از حال هم باخبر شدیم.
صداهای کوتاه و تکرارشونده تولید کردن (حیوانات)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Squirrels chatter from the branches as you walk by.
سنجابها هنگام عبور از کنار شاخهها صدا درمیآورند.
In the jungle, monkeys chatter to communicate with each other.
در جنگل، میمونها برای برقراری ارتباط با یکدیگر صدا درمیآورند.
the chattering of sparrows in the tree
جیکجیک گنجشکها در درخت
برخورد کردن دندانها به هم، لرزیدن دندانها (از ترس یا سرما)
Her teeth chattered uncontrollably as she waited in the dark alley.
وقتی که در کوچهی تاریک منتظر بود، دندانهایش بهطور غیرقابل کنترلی به هم میخورد.
Even under the thick blanket, his teeth continued to chatter from the cold.
حتی زیر پتوی ضخیم، دندانهایش از سرما به لرزیدن ادامه میداد.
وراجی، صحبت (برای مدت طولانی راجعبه مسائل بیاهمیت)
I could no longer tolerate his chatter.
بیش از آن تاب تحمل وراجی او را نداشتم.
Her incessant chatter made it difficult for Mehran to focus on his work.
صحبت مداوم او باعث میشد که مهران نتواند بر روی کارش تمرکز کند.
صداهای کوتاه و تکرارشونده (حیوانات)
She loved to listen to the chatter of the dolphins during her visit to the aquarium.
او دوست داشت در زمان بازدیدش از آکواریوم به صدای دلفینها گوش بدهد.
The chatter of the frogs was particularly loud after the rain.
قورقور قورباغهها بعداز باران بهطرز قابل توجهی بلند بود.
the chatter of birds
جیکجیک پرندگان
گفتوگو، صحبت (در فضای مجازی)
The online chatter about the new policy has sparked a lot of debate.
صحبتهای آنلاین دربارهی سیاست جدید باعث ایجاد بحث زیادی شده است.
Analysts are tracking the chatter to gauge public opinion.
تحلیلگران درحال ردیابی گفتوگوها برای ارزیابی نظر عمومی هستند.
صحبت بیهوده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chatter» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chatter