گذشتهی ساده:
gibberedشکل سوم:
gibberedسومشخص مفرد:
gibbersوجه وصفی حال:
gibberingتند و ناشمرده سخن گفتن، دست و پا شکسته حرف زدن، ور زدن، سخن تند و ناشمرده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gibber» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gibber