هرزهدرایی کردن، پچپچ، ورور، یاوهگویی، وراجی، پرگویی، یاوهگویی کردن، وراجی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He prated on about his sister's wealth.
دربارهی ثروت خواهرش پرحرفی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «prate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prate