آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Spiel

ʃpiːl / / spiːl ʃpiːl / / spiːl

معنی spiel | جمله با spiel

noun verb - intransitive

(عامیانه) چرب‌زبانی (برای مثال برای فروش چیزی)، شیره‌مالی

noun verb - intransitive

(عامیانه) چرب زبانی کردن، شیره مالی کردن، از چیزی دم زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He was always spieling about why teachers should rule the world.

همیشه درباره‌ی اینکه چرا باید معلمان بر دنیا حکومت کنند، داد سخن می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد spiel

  1. noun patter, sales pitch
    Synonyms:

Phrasal verbs

spiel off

از حفظ خواندن یا گفتن، برشمردن

ارجاع به لغت spiel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spiel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spiel

لغات نزدیک spiel

پیشنهاد بهبود معانی