زبانبازی، حرف دو پهلو، کلیبافی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He accused the ambassador of diplomatic double-talk.
او سفیر را به زبانبازی سیاسی محکوم کرد.
to accomplish or persuade by double-talk
راضی کردن کسی با زبانبازی و چاپلوسی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «double talk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/double-talk