فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Baloney

bəˈloʊni bəˈləʊni
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر معنای اول این لغت: boloney

همچنین در معنای دوم می‌توان از bologna به‌جای baloney استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable informal
انگلیسی آمریکایی مزخرف، چرند، خزعبل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- His explanation was nothing but baloney.
- توضیحش چیزی جز مزخرف نبود.
- Don't listen to her; it's all just baloney.
- به حرفاش گوش نده؛ همه حرفاش فقط چرنده.
noun countable uncountable
انگلیسی آمریکایی بالونی (نوعی کالباس دودی)
- She packed a sandwich with layers of baloney and cheese.
- او یک ساندویچ با لایه‌هایی از بالونی و پنیر درست کرد.
- They served baloney at the picnic, and everyone enjoyed it.
- آن‌ها بالونی را در پیک‌نیک خوردند و همه از آن لذت بردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد baloney

  1. noun something that does not have or make sense
    Synonyms:
    nonsense rubbish trash garbage crap bull balderdash boloney hogwash bunk drivel idiocy malarkey twaddle tomfoolery claptrap humbug poppycock hooey tosh bunkum blather piffle taradiddle tarradiddle bilge bosh drool applesauce tommyrot rigmarole bilgewater sandwich
  1. adjective
    Synonyms:
    gup

ارجاع به لغت baloney

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «baloney» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/baloney

لغات نزدیک baloney

پیشنهاد بهبود معانی