آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Taradiddle

ˈtærədɪdl̩ ˈtærədɪdl̩

معنی taradiddle | جمله با taradiddle

noun countable

دروغ پیش‌پاافتاده، بلف، دروغ کوچک

He spun a taradiddle to cover up his mistake.

او برای پوشاندن اشتباهش یک دروغ پیش‌پاافتاده گفت.

Don't believe everything you hear, it could be a taradiddle.

هر چیزی را که می‌شنوید باور نکنید، ممکن است یک بلف باشد.

noun

یاوه‌‌‌، مهمل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

His explanation was nothing but a taradiddle.

توضیح او چیزی جز یک یاوه نبود.

The politician's speech was filled with taradiddle.

سخنرانی این سیاست‌مدار سرشار از مهمل بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد taradiddle

  1. noun pretentious or silly talk or writing

ارجاع به لغت taradiddle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «taradiddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/taradiddle

لغات نزدیک taradiddle

پیشنهاد بهبود معانی