امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Tarradiddle

    ˈtærədɪdl̩ ˈtærədɪdl̩
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    ( taradiddle ) (در گفت‌وگو) دروغ کوچک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد tarradiddle

    1. noun Pretentious or silly talk or writing
      Synonyms:
      taradiddle baloney fib boloney bilgewater story bosh drool humbug tale tommyrot tosh twaddle

    ارجاع به لغت tarradiddle

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tarradiddle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tarradiddle

    لغات نزدیک tarradiddle

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return