Tommyrot
ˈtɑːmiːˌrɑːt
ˈtɒmɪˈrɒt
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
مترادف و متضاد tommyrot
-
noun Something that does not have or make senseSynonyms:baloney twaddle balderdash blather bunkum claptrap drivel garbage idiocy nonsense piffle poppycock rigmarole rubbish tomfoolery trash boloney applesauce bilgewater bilge bull bunk bosh crap hooey drool malarkey humbug taradiddle tarradiddle tosh
ارجاع به لغت tommyrot
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «tommyrot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tommyrot
لغات نزدیک tommyrot
- - tommy
- - tommy gun
- - tommyrot
- - tomogram
- - tomography