فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Humbug

ˈhʌmbʌɡ ˈhʌmbʌɡ

گذشته‌ی ساده:

humbugged

شکل سوم:

humbugged

سوم‌شخص مفرد:

humbugs

وجه وصفی حال:

humbugging

شکل جمع:

humbugs

معنی

noun adverb

فریب، حیله، گول، شوخی فریب‌آمیز، فریب دادن، بامبول زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد humbug

  1. noun nonsense
    Synonyms:
    rubbish silliness BS bull trash baloney hogwash bunk hot air babble drivel gibberish empty talk poppycock balderdash hooey pretense
  1. noun hoax
    Synonyms:
    fraud scam deceit swindle con prank spoof hustle gyp sting flimflam con game put-on snow job

ارجاع به لغت humbug

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «humbug» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/humbug

لغات نزدیک humbug

پیشنهاد بهبود معانی