Humbug

ˈhʌmbʌɡ ˈhʌmbʌɡ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    humbugged
  • شکل سوم:

    humbugged
  • سوم‌شخص مفرد:

    humbugs
  • وجه وصفی حال:

    humbugging
  • شکل جمع:

    humbugs

معنی

noun adverb
فریب، حیله، گول، شوخی فریب‌آمیز، فریب دادن، بامبول زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد humbug

  1. noun nonsense
    Synonyms: babble, balderdash, baloney, BS, bull, bunk, drivel, empty talk, gibberish, hogwash, hooey, hot air, poppycock, pretense, rubbish, silliness, trash
  2. noun hoax
    Synonyms: con, con game, deceit, fast one, flimflam, fraud, gyp, hustle, prank, put-on, scam, snow job, spoof, sting, swindle

ارجاع به لغت humbug

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «humbug» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/humbug

لغات نزدیک humbug

پیشنهاد بهبود معانی