گذشتهی ساده:
swindledشکل سوم:
swindledسومشخص مفرد:
swindlesوجه وصفی حال:
swindlingشکل جمع:
swindlesگوشبری کردن، گول زدن، مغبون کردن، فریب، کلاهبرداری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the stockbroker who has swindled his customers
دلال سهام که سرمشتریان خود کلاه گذاشته است
a real estate swindle
گوشبری در معاملات املاک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «swindle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swindle