با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Extortion

ɪkˈstɔːrʃn̩ ɪkˈstɔːʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    extortions

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    گرفتن به‌زور و عنف، زورگیری، ستم‌گری، زیاده‌ستانی
    • - The prison guard was fired because of extortion of money from the prisoners.
    • - زندان‌بان به جرم زورگیری از زندانیان اخراج شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد extortion

  1. noun blackmail; cheating
    Synonyms: arm, badger, bite, coercion, compulsion, demand, exaction, force, fraud, oppression, payoff, payola, pressure, protection, racket, rapacity, shake, shakedown, squeeze, stealing, swindle, theft

ارجاع به لغت extortion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extortion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/extortion

لغات نزدیک extortion

پیشنهاد بهبود معانی