گذشتهی ساده:
demandedشکل سوم:
demandedسومشخص مفرد:
demandsوجه وصفی حال:
demandingشکل جمع:
demandsتقاضا کردن، مطالبه کردن، خواستن، درخواست کردن (قاطعانه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The people demanded his resignation.
مردم استعفای او را خواستار شدند.
He demanded his money.
او پول خود را مطالبه میکرد.
The police demanded my licence.
پلیس از من گواهینامه خواست.
Demand the cause of her sorrow!
علت غم او را جویا شو!
نیاز داشتن، احتیاج داشتن، طلب کردن، مستلزم چیزی بودن (مانند زمان، تلاش و...)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The job demands a high level of skill and experience.
این شغل، احتیاج به مهارت و تجربهی بالایی دارد.
This task demands patience and careful attention to detail.
این وظیفه، مستلزم صبر و توجه دقیق به جزئیات است.
Becoming a good writer demands continuous effort and practice.
نویسندهی خوب شدن، نیازمند تلاش مستمر و تمرین است.
This work demands patience.
این کار صبر میخواهد.
تقاضا، نیاز، درخواست، مطالبه، طلب، خواسته، الزام
His demands are not reasonable.
خواستههای او معقول نیست.
The company could not fulfill the customers' demands for a refund.
شرکت نتوانست خواستههای مشتریان برای بازپرداخت وجه را برآورده کند.
a list of the workers' demands
فهرستی از مطالبات کارگران
the body's fuel demands
نیازهای سوختی بدن
the demands of city life
الزامات زندگی شهری
تقاضا، نیاز، درخواست (برای فروش یا تأمین چیزی)
The product is in high demand, and we are running out of stock.
این محصول تقاضای زیادی دارد و موجودی ما تمام میشود.
The demand for organic food has increased significantly.
نیاز برای غذای ارگانیک بهطور قابل توجهی افزایش یافته است.
There is no demand for this product.
این فرآورده تقاضایی ندارد.
His books are greatly in demand.
بازار کتابهای او بسیار داغ است.
The war made heavy demands on the industry.
جنگ صنایع را تحت فشار شدید قرار داد.
the law of supply and demand
قانون عرضه و تقاضا
کاهش تقاضا
برآورده کردن تقاضا
توضیح خواستن
مورد درخواست، (کالا) دارای خواهان فراوان، مورد نیاز، (بازار) گرم
make demands on somebody (or something)
کسی (یا چیزی را) سخت به کار گرفتن، تحت فشار قرار دادن
عندالمطالبه، هنگام درخواست، هنگام ارائه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «demand» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/demand