آیکن بنر

لیست کامل روزها، ماه‌ها و فصل‌ها به انگلیسی (۱۰ شهریور تا ۸ مهر معادل سپتامبر)

روز، ماه‌ و فصل انگلیسی (۱۰ شهریور تا ۸ مهر= سپتامبر)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Lien

ˈliːən / / liːn ˈliːən / / liːn

معنی lien | جمله با lien

noun

(حق) حق تصرف مال یا ملکی تاهنگامیکه بدهی وابسته به آن داده شود، حق رهن، حق گروی، طحال، سپرز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The injured worker put a lien on my house.

کارگر مصدوم، خانه‌ی مرا ممنوع‌الفروش کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد lien

  1. noun a large dark-red oval organ on the left side of the body between the stomach and the diaphragm; produces cells involved in immune responses
    Synonyms:
    spleen right claim charge mortgage security on property encumbrance incumbrance hypothecation hypothec hold on property right to dispose of property real security antichresis

ارجاع به لغت lien

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lien» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lien

لغات نزدیک lien

پیشنهاد بهبود معانی