حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
(حق) حق تصرف مال یا ملکی تاهنگامیکه بدهی وابسته به آن داده شود، حق رهن، حق گروی، طحال، سپرز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The injured worker put a lien on my house.
کارگر مصدوم، خانهی مرا ممنوعالفروش کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lien» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lien