گذشتهی ساده:
mortgagedشکل سوم:
mortgagedسومشخص مفرد:
mortgagesوجه وصفی حال:
mortgagingشکل جمع:
mortgagesوام رهنی (نوعی مراودهی مالی که در آن قرضگیرنده یک دارایی را برای بهرهمندی از یک منفعت (وام) نزد وامدهنده توثیق میکند و از آن بیشتر برای اشاره به وام مسکن استفاده میشود)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Paying the mortgage is a big worry for many people.
پرداخت وام رهنی برای بسیاری از افراد دغدغهی بزرگی است.
I couldn't afford to buy a house outright, so I had to take out a mortgage.
توانایی خرید خانه را نداشتم، بنابراین مجبور شدم وام مسکن بگیرم.
رهن کردن، رهن گذاشتن، وام گرفتن روی، گرو گذاشتن (ملک و خانه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She decided to mortgage her house.
تصمیم گرفت روی خانهاش وام بگیرد.
They were able to mortgage the property and get the funds they needed to buy their dream home.
توانستند ملک را رهن کنند و سرمایهی مورد نیاز برای خرید خانهی رؤیایی خود را بگیرند.
رهننامه، سند رهن
I signed the mortgage yesterday.
دیروز رهننامه را امضا کردم.
The bank holds the mortgage to the property until it is paid off.
بانک سند رهن ملک را تا زمان بازپرداخت نگه میدارد.
سود مرتهن (بر وام رهنی)
The mortgage was paid off ahead of schedule.
سود مرتهن زودتر از موعد مقرر پرداخت شد.
The mortgage rate is higher than we anticipated.
نرخ سود مرتهن بالاتر از حد انتظار ما است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mortgage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mortgage