گذشتهی ساده:
mortaredشکل سوم:
mortaredسومشخص مفرد:
mortarsوجه وصفی حال:
mortaringشکل جمع:
mortarsملات
The construction workers spread the mortar evenly on the stones.
کارگران ساختمانی ملات را بهطور یکنواخت روی سنگها پخش کردند.
The ancient Egyptians were skilled in the art of using mortar to construct their grand pyramids.
مصریان باستان در هنر استفاده از ملات برای ساختن اهرام بزرگ خود مهارت داشتند.
(نظامی) خمپارهانداز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
mortar and cannon fire
آتش خمپارهاندازها و توپخانه
The enemy troops were bombarded with mortars.
نیروهای دشمن با خمپارهانداز بمباران شدند.
هاون
Grind saffron in a mortar.
زعفران را در هاون بکوب.
The chef used the mortar to grind fresh herbs.
سرآشپز از هاون برای آسیاب کردن گیاهان تازه استفاده کرد.
مربوط به خمپارهانداز
The soldiers loaded the mortar tubes with precision.
سربازان لولههای خمپارهانداز را با دقت پر کردند.
The mortar team took cover behind a wall.
تیم خمپارهانداز پشت دیواری پناه گرفتند.
ملات زدن، با ملات پوشاندن
She carefully mortared the tiles.
با دقت به کاشیها ملات زد.
The workers mortared the stones.
کارگران به سنگها ملات زدند.
با خمپاره زدن، خمپارهافکنی کردن، با خمپاره حمله کردن، خمپاره انداختن
They mortared our positions.
آنها به مواضع ما خمپارهافکنی کردند.
The enemy troops mortared the city.
نیروهای دشمن با خمپاره به شهر زدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mortar» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mortar