همچنین میتوان از incumbrance به جای encumbrance استفاده کرد.
بار، قید، مانع، اسباب زحمت، گرفتاری، گرو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
At times, relatives become encumbrances.
گاهی اوقات خویشاوندان وبال گردن میشوند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «encumbrance» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/encumbrance