امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Millstone

ˈmɪlstoʊn ˈmɪlstəʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
سنگ آسیاب، بار سنگین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the millstone of guilt
- بار سنگین گناه
- They were caught between the millstones of high prices and low wages.
- آنان میان‌بار سنگین قیمت‌های بالا و دستمزدهای پایین گرفتار شده‌ بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد millstone

  1. noun burden
    Synonyms: accountability, affliction, albatross, anxiety, ball and chain, blame, charge, concern, cross, deadweight, difficulty, encumbrance, grievance, hardship, hindrance, load, mental weight, misfortune, onus, punishment, responsibility, strain, stress, task, thorn in one’s side, trial, trouble, worry

ارجاع به لغت millstone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «millstone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/millstone

لغات نزدیک millstone

پیشنهاد بهبود معانی