با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Accountability

əˈkaʊntəˌbɪləti əˌkaʊntəˈbɪləti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    accountabilities

معنی و نمونه‌جمله

  • noun uncountable C1
    پاسخگویی، جوابگویی، پاسخ‌دهی
    • - The company is known for its strong culture of accountability, where employees are held responsible for their actions.
    • - شرکت به فرهنگ استوار پاسخگویی‌اش معروف است و کارکنان مسئول اقدامات خود هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد accountability

  1. noun responsibility
    Synonyms: answerability, blameworthiness, liability

ارجاع به لغت accountability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accountability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/accountability

لغات نزدیک accountability

پیشنهاد بهبود معانی