فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Accountability

əˈkaʊntəˌbɪləti əˌkaʊntəˈbɪləti

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1

مسئولیت‌پذیری، وظیفه‌شناسی، مسئولیت، پاسخ‌گویی، جواب‌گویی، جواب‌دهی، پاسخ‌دهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Mahan took accountability for his mistakes.

ماهان مسئولیت اشتباهاتش را بر عهده گرفت.

She emphasized the importance of accountability in her speech.

او در سخنرانی‌اش بر اهمیت مسئولیت‌پذیری تأکید کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The new policy aims to increase accountability among employees.

هدف سیاست جدید، افزایش مسئولیت‌پذیری در میان کارمندان است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد accountability

  1. noun the obligation or willingness to accept responsibility for one's actions, decisions, and their consequences
    Synonyms:
    liability answerability blameworthiness responsibility

ارجاع به لغت accountability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accountability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accountability

لغات نزدیک accountability

پیشنهاد بهبود معانی