صفت تفضیلی:
more accountableصفت عالی:
most accountableمسئول، مسئول حساب، قابلتوضیح، جوابگو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
You will be held accountable.
شما مسئول خواهید بود.
His strange behavior after his son's death is completely accountable.
رفتار عجیب و غریب او پس از مرگ پسرش کاملاً قابلتوجیه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «accountable» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accountable