Unaccountable

    ˌʌnəˈkaʊntəbl ˌʌnəˈkaʊntəbl
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more unaccountable

    • صفت عالی:

      most unaccountable

    معنی

    adjective
    توضیح‌ناپذیر، غیر‌مسئول، غیرقابل‌توصیف، عریب، مرموز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد unaccountable

    1. adjective not explainable; mysterious
      Synonyms:
      strange odd unusual puzzling baffling extraordinary inexplicable incomprehensible unintelligible unexplainable inscrutable unfathomable impenetrable unknowable peculiar uncommon unwonted astonishing arcane mystic unheard-of
      Antonyms:
      explainable comprehensible accountable responsible

    ارجاع به لغت unaccountable

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «unaccountable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unaccountable

    لغات نزدیک unaccountable

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه