امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Incomprehensible

ɪnˌkɑːmprəˈhensəbl ɪnˌkɒmprɪˈhensəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more incomprehensible
  • صفت عالی:

    most incomprehensible

معنی

adjective
نفهمیدنی، دور از فهم، درک‌نکردنی، نامحدود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد incomprehensible

  1. adjective not understandable
    Synonyms:
    baffling beats me beyond comprehension beyond one’s grasp clear as mud cryptic Delphic enigmatic fathomless Greek impenetrable incognizable inconceivable inscrutable mysterious mystifying obscure opaque over one’s head perplexing puzzling sibylline unclear unfathomable ungraspable unimaginable unintelligible unknowable
    Antonyms:
    comprehensible fathomable intelligible understandable

ارجاع به لغت incomprehensible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «incomprehensible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/incomprehensible

لغات نزدیک incomprehensible

پیشنهاد بهبود معانی