جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Intelligible

ɪnˈtelədʒəbl ɪnˈtelədʒəbl

معنی و نمونه‌جمله

فهمیدنی، مفهوم، روشن، قابل‌فهم، معلوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

His English is not intelligible.

انگلیسی او قابل‌فهم نیست.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intelligible

adjective understandable

Synonyms:

clear obvious plain comprehensible unambiguous distinct lucid open unmistakable knowable fathomable graspable apprehensible luminous

Antonyms:

ambiguous confusing obscure unintelligible equivocal perplexing

لغات هم‌خانواده intelligible

noun
intelligence, intelligentsia, intelligibility

adjective
intelligent, intelligible

adverb
intelligently, intelligibly

ارجاع به لغت intelligible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «intelligible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intelligible

لغات نزدیک intelligible

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!