انسجام، قابل فهم بودن، قابل درک بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His writing lacked intelligibleness, leaving readers confused.
نوشتههای او قابل فهم نبود و خوانندگان را گیج میکرد.
The intelligibleness of the speech captured the audience's attention.
انسجام سخنرانی توجه حضار را به خود جلب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intelligibleness» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intelligibleness