آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Intelligence

ɪnˈtelədʒns ɪnˈtelədʒns

شکل جمع:

intelligences

معنی intelligence | جمله با intelligence

noun uncountable B2

هوش، زیرکی، فراست، فهم، بینش، آگاهی

His intelligence is greater than those of all the other students.

هوش او از همه‌ی شاگردان دیگر بیشتر است.

He doesn't have the intelligence for it.

او هوش این کار را ندارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Intelligence brings about success.

هوش موفقیت می‌آورد.

noun uncountable

جاسوسی، خبرگیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

an intelligence-gathering satellite

ماهواره‌ی جاسوسی (اطلاعاتی)

noun countable

خبر، اخبار، اطلاع

We have received no intelligence concerning that event.

اطلاعی درباره‌ی آن واقعه دریافت نکرده‌ایم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد intelligence

  1. noun secret information

لغات هم‌خانواده intelligence

سوال‌های رایج intelligence

شکل جمع intelligence چی میشه؟

شکل جمع intelligence در زبان انگلیسی intelligences است.

ارجاع به لغت intelligence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intelligence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intelligence

لغات نزدیک intelligence

پیشنهاد بهبود معانی