با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Agility

əˈdʒɪləti əˈdʒɪləti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    agilities

معنی

noun
چالاکی، چابکی، تردستی، زیرکی، فرزی، زرنگی، تیزهوشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد agility

  1. noun physical or mental nimbleness, deftness
    Synonyms: activity, acuteness, adroitness, alacrity, alertness, briskness, celerity, cleverness, dexterity, dispatch, expedition, fleetness, friskiness, litheness, liveliness, promptitude, promptness, quickness, quickwittedness, sharpness, sprightliness, spryness, suppleness, swiftness
    Antonyms: clumsiness, stiffness

ارجاع به لغت agility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «agility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/agility

لغات نزدیک agility

پیشنهاد بهبود معانی