گذشتهی ساده:
agedشکل سوم:
agedسومشخص مفرد:
agesانگلیسی آمریکایی سالخورده، مسن، پیر، کهنه، قدیمی
The aging car struggled to start in the cold weather.
ماشین قدیمی در هوای سرد بهسختی راه افتاد.
The aging actor delivered a powerful performance in his final role.
این بازیگر سالخورده در آخرین نقش خود، نمایشی قدرتمند ارائه کرد.
ترازنامه، بیلان، صورت وضعیت مالی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company's aging report revealed a concerning trend of increasing unpaid invoices.
گزارش صورت وضعیت مالی شرکت روند نگرانکنندهی افزایش فاکتورهای پرداختنشده را نشان داد.
The aging analysis helped us identify key customers who consistently pay late.
آنالیز ترازنامه به ما کمک کرد تا مشتریان اصلی را که دائماً دیر پرداخت میکنند، شناسایی کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «aging» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/aging