امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Aging

ˈeɪdʒɪŋ ˈeɪdʒɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    aged
  • شکل سوم:

    aged
  • سوم‌شخص مفرد:

    ages

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
انگلیسی آمریکایی سال‌خورده، مسن، پیر، کهنه، قدیمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The aging car struggled to start in the cold weather.
- ماشین قدیمی در هوای سرد به‌سختی راه افتاد.
- The aging actor delivered a powerful performance in his final role.
- این بازیگر سال‌خورده در آخرین نقش خود، نمایشی قدرتمند ارائه کرد.
noun uncountable
ترازنامه، بیلان، صورت وضعیت مالی
- The company's aging report revealed a concerning trend of increasing unpaid invoices.
- گزارش صورت وضعیت مالی شرکت روند نگران‌کننده‌ی افزایش فاکتورهای پرداخت‌نشده را نشان داد.
- The aging analysis helped us identify key customers who consistently pay late.
- آنالیز ترازنامه به ما کمک کرد تا مشتریان اصلی را که دائماً دیر پرداخت می‌کنند، شناسایی کنیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aging

  1. noun becoming older
    Synonyms:
    crumbling declining developing fading fermenting getting along getting on maturing mellowing senescent slumping stale waning wearing out

ارجاع به لغت aging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aging

لغات نزدیک aging

پیشنهاد بهبود معانی