گذشتهی ساده:
staledشکل سوم:
staledسومشخص مفرد:
stalesوجه وصفی حال:
stalingصفت تفضیلی:
stalerصفت عالی:
stalestپرزور و کهنه (مثل آبجو)، کهنه، بیات، مانده، بوی ناگرفته، مبتذل، بیات کردن، تازگی و طراوت چیزی را از بین بردن، مبتذل کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
stale bread
نان بیات
stale water
آب مانده
stale food
خوراک مانده
stale beer
آبجو خراب
stale coffee
قهوهی بدمزه شده
stale air
هوای خفه
a stale joke
شوخی بارها شنوده
stale news
خبر از تازگی افتاده
a stale debt
قرض مشمول مرور زمان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «stale» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/stale