با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Worn-out

ˈwɔrn ˈaʊt ˈwɔːnˈaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: worn out


معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
فرسوده، بسیار کهنه، زهواردررفته
- I need to buy a new pair of shoes because my current ones are worm-out.
- باید یک جفت کفش جدید بخرم؛ زیرا کفش فعلی‌ام بسیار کهنه است.
- The worm out chair was no longer comfortable to sit on.
- صندلی زهواردررفته دیگر برای نشستن راحت نبود.
adjective
خسته‌وکوفته، بسیار خسته
- The intense workout left me worn-out.
- تمرین سخت من را خسته‌وکوفته کرد.
- After running a marathon, I was completely worn-out and could barely walk.
- پس از دو ماراتن، بسیار خسته بودم و به‌سختی می‌توانستم راه بروم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد worn-out

  1. adjective used, tired
    Synonyms: beat, burned out, bushed, busted, clichéd, consumed, depleted, destroyed, deteriorated, drained, drawn, effete, exhausted, fatigued, frayed, gone, hackneyed, had it, haggard, jaded, kaput, knocked out, old, out of gas, overused, overworked, pinched, played out, pooped, ragged, ruined, shabby, shot, spent, stale, tattered, the worse for wear, threadbare, timeworn, tired out, totaled, used up, useless, wearied, weary, well-worn, wiped out, worn down, wrung out
    Antonyms: fresh, new, unused

ارجاع به لغت worn-out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «worn-out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/worn-out

لغات نزدیک worn-out

پیشنهاد بهبود معانی