گذشتهی ساده و شکل سوم فعل spend
We spent all day at the beach.
کل روز را در ساحل گذراندیم.
I spent all my money on concert tickets.
تمام پولم را خرج بلیت کنسرت کردم.
مصرفشده (بهطور کامل)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The spent batteries needed to be replaced.
باتریهای مصرفشده باید تعویض شوند.
The spent matches were useless for starting a fire.
کبریتهای مصرفشده برای برافروختن آتش بیفایده بودند.
ادبی خسته، ازپاافتاده
The spent athlete could barely walk after the marathon.
ورزشکار خسته پس از ماراتن بهسختی میتوانست راه برود.
She looked spent after a long day at work.
پس از روز طولانی در محل کار ازپاافتاده به نظر میرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spent