امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sperm

spɜːrm spɜːm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    sperms

معنی

noun
منی، نطفه، بذر، موجب ایجاد چیزی، منی دانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sperm

  1. noun The male fluid of fertilization
    Synonyms:
    semen seed spermatozoon sperm-cell spermatozoan

ارجاع به لغت sperm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sperm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sperm

لغات نزدیک sperm

پیشنهاد بهبود معانی