All In

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• adjective
  انگلیسی بریتانیایی همه‌شمول، کلی (مشتمل‌بر همه‌چیز)
  • - The all-in cost of the project takes into account materials, labor, and overhead expenses.
  • - هزینه‌ی همه‌شمول (کلی) پروژه مشتمل‌بر مصالح، نیروی کار و بالاسری‌ها است.

  • - The all-in price of the car includes taxes, fees, and any additional add-ons.
  • - قیمت همه‌شمول خودرو مشتمل‌بر مالیات، کارمزد و هرگونه آپشن اضافی است.
• adjective
  انگلیسی بریتانیایی بدون محدودیت، آزاد
  • - The all-in gym membership gave members access to all the facilities
  • - عضویت بدون محدودیت در باشگاه به اعضا امکان دسترسی به تمام امکانات را می‌داد.

  • - The all-in buffet at the hotel had a wide variety of options, allowing guests to eat as much as they wanted.
  • - بوفه‌ی آزاد این هتل گزینه‌های متنوعی داشت که به مهمانان امکان می‌داد هر چه می‌خواهند بخورند.
• adjective informal
  انگلیسی بریتانیایی قدیمی بسیار خسته، ازپاافتاده، کوفته
  • - After a long day at work, I was all-in.
  • - پس از یک روز طولانی در محل کار، بسیار خسته بودم.

  • - I stayed up all night studying for the exam, and by morning, I was completely all-in.
  • - تمام شب را بیدار ماندم و برای امتحان درس خواندم و در صبح کاملاً ازپاافتاده بودم.
• adjective adverb
  آل‌این، کامل، یکجا (مربوط به حالتی در پوکر که در آن بازیکن با همه‌ی ژتون‌هایش شرط می‌بندد)
  • - The tension in the room was palpable as the final two players went all-in.
  • - تنش در اتاق محسوس بود زیرا دو بازیکن نهایی آل-این کردند.

  • - She decided to go all in on the last hand.
  • - او تصمیم گرفت در آخرین دست آل‌این کند.