فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    Bleary

    ˈblɪri ˈblɪəri
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    • adjective
      دارای چشمان قی‌گرفته و خواب‌آلود، تیره‌وتار
      • - He got out of bed and opened his bleary eyes.
      • - او از بستر برخاست و چشمان قی‌کرده‌ی خود را گشود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد bleary

    1. adjective blurry
      Synonyms: dim, blurred, unclear, dull, cloudy, fuzzy, indistinct
      Antonyms: bright, illuminated, clear, distinct
    2. adjective tired
      Synonyms: worn out, weary, depleted, drained, exhausted, drained, dead tired, wearied
      Antonyms: full of life, energized, lively, invigorated

    ارجاع به لغت bleary

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bleary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bleary

    لغات نزدیک bleary

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری