آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

فرمانده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / farmaande /

commander, leader, chief, master, commandant, captain

commander

leader

chief

master

commandant

captain

افسر، کسی که فرمان می‌دهد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او با قاطعیت با فرمانده خود صحبت کرد.

He spoke to his commander in a confident manner.

فرمانده درخواست او را رد کرد.

The commander denied his request.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرمانده

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:

سوال‌های رایج فرمانده

فرمانده به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «فرمانده» در زبان انگلیسی به commander ترجمه می‌شود.

«فرمانده» عنوانی است که به فردی با مسئولیت رهبری، هدایت و سازمان‌دهی در سطوح مختلف—به‌ویژه در زمینه‌های نظامی، امنیتی یا حتی ساختارهای مدیریتی و گروهی—اطلاق می‌شود. این واژه نماد اقتدار، نظم، تصمیم‌گیری قاطع و توانایی در هدایت دیگران به سوی هدفی مشخص است. در بسیاری از فرهنگ‌ها، فرمانده کسی است که علاوه‌بر برخورداری از اختیارات رسمی، دارای ویژگی‌های شخصیتی همچون شجاعت، عقلانیت، تجربه و احترام است.

در حوزه‌ی نظامی، فرمانده مسئولیت هدایت گروهی از نیروهای مسلح را برعهده دارد؛ او کسی است که باید در لحظات حساس، تصمیم‌هایی سرنوشت‌ساز بگیرد و اعضای تحت فرمان خود را با اعتماد، انضباط و روحیه‌ی واحد به سمت پیروزی یا دفاع راهنمایی کند. سلسله‌مراتب نظامی به‌گونه‌ای طراحی شده که جایگاه فرمانده با بیشترین مسئولیت و بیشترین فشار همراه است، چرا که جان و سرنوشت دیگران در گرو تصمیمات اوست.

اما مفهوم فرماندهی فراتر از میدان جنگ است. در سازمان‌ها، پروژه‌ها، یا حتی در جمع‌های کوچک‌تر، «فرمانده» می‌تواند کسی باشد که با درایت و توان مدیریت، امور را سامان می‌دهد، افراد را هماهنگ می‌کند، مسیر حرکت را مشخص می‌سازد و مسئولیت نتایج را می‌پذیرد. چنین فردی برای موفقیت نیازمند مهارت‌هایی همچون توان برقراری ارتباط، حل مسئله، تصمیم‌گیری سریع و شناخت درست از افراد و منابع است.

در ادبیات و تاریخ، فرماندهان بزرگی تصویر شده‌اند که شخصیت‌شان الهام‌بخش نسل‌ها بوده است. آن‌ها نه‌تنها به خاطر پیروزی‌هایشان، بلکه به دلیل نوع نگاه، منش و وفاداری به اصولی والاتر مورد احترام بوده‌اند. فرماندهی در چنین سطحی، بیش از آنکه به قدرت ظاهری وابسته باشد، به رهبری اخلاقی و نفوذ معنوی مرتبط است.

«فرمانده» واژه‌ای‌ست که بار معنایی سنگینی را با خود حمل می‌کند. واژه‌ای که مسئولیت، اقتدار، اعتماد و گاه فداکاری در آن نهفته است. کسی که فرمانده نامیده می‌شود، تنها راهبر نیست، بلکه تجسمی از تصمیم، تعهد و رهبری‌ست؛ چهره‌ای که در دل بحران‌ها می‌ایستد و در تاریکی‌ها، مسیر را برای دیگران روشن می‌سازد.

ارجاع به لغت فرمانده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرمانده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرمانده

لغات نزدیک فرمانده

پیشنهاد بهبود معانی