آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ آذر ۱۴۰۲

    Shelter

    ˈʃelt̬ər ˈʃeltə

    شکل جمع:

    shelters

    معنی shelter | جمله با shelter

    noun countable B2

    پناهگاه، جان‌پناه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    an air raid shelter

    پناهگاه حمله‌ی هوایی

    a shelter for the homeless

    پناهگاه بی‌خانمان‌ها

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to seek shelter from the rain

    برای فرار از باران پناه جستن

    The trees offered good shade and shelter.

    درختان سایه و سرپناه خوبی بودند.

    We were tired and hungry and they gave us shelter.

    ما خسته و گرسنه بودیم و آن‌ها به ما پناه دادند.

    an instrument shelter

    پوشانه‌ی ساز

    noun uncountable

    محافظت، حمایت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    verb - transitive

    محافظت کردن، پناه دادن

    The awning sheltered us from the sun.

    سایبان ما را از خورشید حفظ کرد.

    The defenders were sheltered by thick walls.

    دیوارهای ضخیم مدافعین را مصون می‌داشتند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The women are sheltered by the men in the family.

    مردان خانواده از زن‌ها حمایت می‌کنند.

    Their church has always sheltered the poor.

    کلیسای آنان همیشه به مسکینان پناه داده‌است.

    a building that shelters a rare collection of Persian carpets

    بنایی که مجموعه‌ی نادری از فرش‌های ایرانی در آن جا دارد

    Iran has sheltered quite a few great men.

    ایران ماوای شمار زیادی از مردان بزرگ بوده است.

    verb - intransitive

    پناه گرفتن

    If it rains, shelter under a tree.

    اگر باران آمد به زیر یک درخت پناه ببر.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد shelter

    1. noun protection, habitat
      Synonyms:
      defense security safety cover home house habitat refuge haven screen guard shield harbor retreat pad lodging dwelling hideout hideaway joint crib den port guardian protector roof housing apartment place tent digs shade shadow preserve roof over head sanctuary pen shed asylum hut co-op condo hermitage tower covert harborage retirement hole in the wall turf rack roost quarterage cave umbrella
    1. verb provide safety, cover
      Synonyms:
      protect guard defend cover shield secure preserve safeguard harbor screen hide enclose surround house lodge conceal take care of watch over ward take in cover up roof haven chamber
      Antonyms:
      turn away

    سوال‌های رایج shelter

    شکل جمع shelter چی میشه؟

    شکل جمع shelter در زبان انگلیسی shelters است.

    ارجاع به لغت shelter

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «shelter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shelter

    لغات نزدیک shelter

    • - shelly
    • - shelta
    • - shelter
    • - shelter tent
    • - shelterbelt
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.