امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hermitage

ˈhɜrːmɪt̬ɪdʒ ˈhɜrːmɪt̬ɪdʒ ˈhɜːmətɪdʒ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
محل زندگی زاهد گوشه‌نشین، عزلتگاه، خانقاه، گوشه‌ی عزلت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
(محل تفکر و تنها بودن) خلوت، خلوتگاه، گوشه‌ی آرام، خلوتکده
- For years his only hermitage was a corner of the library.
- سال‌ها یگانه خلوتگاه او گوشه‌ی کتابخانه بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hermitage

  1. noun Isolation
    Synonyms:
    seclusion withdrawal self-exile
  1. noun A retreat
    Synonyms:
    monastery retreat abbey shelter asylum cloister hideaway

ارجاع به لغت hermitage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hermitage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hermitage

لغات نزدیک hermitage

پیشنهاد بهبود معانی