شکل جمع:
sanctuariesجایگاه مقدس، حرم مطهر، بستگاه، مخفیگاه، پناهگاه، تحصین، حقبستنشینی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The thief was granted sanctuary in the temple.
به دزد اجازهی تحصن در معبد داده شد.
This area has been declared a bird sanctuary.
این ناحیه بهعنوان یک ایمنگاه پرندگان اعلام شده است.
Wildlife sanctuaries have been established all along the coast.
در سرتاسر کرانه ایمنگاههایی برای جانوران و گیاهان وحشی بهوجود آورده شده است.
(به محلی) پناه بردن، برای بست نشستن یا تحصن (در محلی) اقدام کردن، درخواست تحصن کردن
بستنشستن، تحصن اختیار کردن، به ایمنگاه رفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sanctuary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sanctuary