فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Convent

ˈkɑːnvent ˈkɒnvnt

شکل جمع:

convents

معنی و نمونه‌جمله

noun

صومعه، دیر، مجمع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Nuns live in convents.

تارک دنیاها (راهبه‌ها) در دیر زندگی می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد convent

  1. noun nunnery
    Synonyms:
    school retreat abbey religious community monastery cloister

Collocations

convent school

مدرسه‌ی دخترانه (وابسته به صومعه)

ارجاع به لغت convent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/convent

لغات نزدیک convent

پیشنهاد بهبود معانی