فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Convenor

kənˈviːnɚ kənˈviːnə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت به‌صورتِ convener نیز نوشته می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    انگلیسی بریتانیایی (مقام عالی‌رتبه‌ی اتحادیه‌ی کارگری بریتانیا که در یک کارخانه یا اداره‌ کار می‌کند) نماینده‌ی اتحادیه‌ی کارگری بریتانیا در کارخانه/اداره
    • - He became the union convenor of the factory.
    • - او به‌عنوانِ نماینده‌ی اتحادیه‌ی کارگری بریتانیا در کارخانه منصوب شد.
    • - Successive attempts were made by union officials, shop stewards and convenors to get talks goings.
    • - تلاش‌های پی‌در‌پی توسط مقامات اتحادیه کارگری بریتانیا، نماینده‌های کارگران و نماینده‌ی اتحادیه‌ در کارخانه، برای ادامه‌ی مذاکرات انجام شد.
  • noun countable
    (شخصی که مسئول سازماندهی و ترتیب دادن گردهمایی با ماهیت اجتماعی یا حرفه‌ای یا قانون‌گذاری یا آموزشی است) سازمان‌دهنده، ترتیب‌دهنده
    • - the convener of the symposium
    • - سازمان‌دهنده‌ی سمپوزیوم
    • - the convenor of meeting
    • - ترتیب‌دهنده‌ی جلسه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده convenor

  • noun
    convenor
  • verb - transitive
    convene

ارجاع به لغت convenor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convenor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/convenor

لغات نزدیک convenor

پیشنهاد بهبود معانی