آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Harbor

    ˈhɑːrbər ˈhɑːbə

    گذشته‌ی ساده:

    harbored

    شکل سوم:

    harbored

    سوم‌شخص مفرد:

    harbors

    وجه وصفی حال:

    harboring

    شکل جمع:

    harbors

    توضیحات:

    حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی harbour است.

    معنی harbor | جمله با harbor

    noun countable

    لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، فرارگاه، مخفیگاه، ناو پناه، زیستگاه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    The civilians found harbor in an old church.

    غیرنظامیان یک کلیسای قدیمی را پناهگاه خود کردند.

    Pearl Harbor

    لنگرگاه پرل (هاربور)

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a yacht harbor

    بندرگاه کشتی‌های تفریحی

    The lake harbors various kinds of fish and birds.

    دریاچه زیستگاه انواع مختلف ماهی و پرنده است.

    verb - transitive

    در سر پروردن، در دل داشتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    to harbor a grudge

    دشمنی به دل گرفتن

    He harbored thoughts of vengeance.

    او خیال انتقام را در سر می‌پروراند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to harbor suspicion toward strangers

    نسبت به غریبه‌ها سوءظن داشتن

    verb - transitive

    زیستگاه (کسی یا جانداری) بودن، زندگی کردن

    Germs harbor in dirt.

    میکروب در کثافت زندگی می‌کند.

    verb - transitive

    پناه دادن

    They harbored German scientists.

    آنان به دانشمندان آلمانی پناه دادند.

    Harboring criminals is a crime.

    پناه دادن به تبهکاران جرم است.

    verb - intransitive

    (در بندرگاه) پهلو گرفتن، پناه بردن (کشتی به بندرگاه)

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد harbor

    1. noun place for storing boats in the water
      Synonyms:
      dock port bay cove pier wharf jetty anchorage mooring inlet haven arm roadstead landing breakwater gulf bight road firth chuck embankment
    1. noun place for seclusion
      Synonyms:
      shelter refuge retreat haven harborage asylum sanctuary security cover port covert sanctum
    1. verb hide, protect
      Synonyms:
      shelter screen defend guard secure shield conceal house lodge accommodate protect safeguard entertain nurse nurture quarter put up relieve board domicile hold back withhold secrete suppress bunk provide refuge
      Antonyms:
      uncover eject let out
    1. verb hold in imagination
      Synonyms:
      believe imagine consider entertain hold retain regard maintain cherish foster nurse nurture cling to brood over
      Antonyms:
      ignore disregard

    سوال‌های رایج harbor

    گذشته‌ی ساده harbor چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده harbor در زبان انگلیسی harbored است.

    شکل سوم harbor چی میشه؟

    شکل سوم harbor در زبان انگلیسی harbored است.

    شکل جمع harbor چی میشه؟

    شکل جمع harbor در زبان انگلیسی harbors است.

    وجه وصفی حال harbor چی میشه؟

    وجه وصفی حال harbor در زبان انگلیسی harboring است.

    سوم‌شخص مفرد harbor چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد harbor در زبان انگلیسی harbors است.

    ارجاع به لغت harbor

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «harbor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harbor

    لغات نزدیک harbor

    • - harbin
    • - harbinger
    • - harbor
    • - harbor master
    • - harbor seal
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.