امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Harbor

ˈhɑːrbər ˈhɑːbə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    harbored
  • شکل سوم:

    harbored
  • سوم‌شخص مفرد:

    harbors
  • وجه وصفی حال:

    harboring
  • شکل جمع:

    harbors

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی harbour است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، فرارگاه، مخفیگاه، ناو پناه، زیستگاه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The civilians found harbor in an old church.
- غیرنظامیان یک کلیسای قدیمی را پناهگاه خود کردند.
- Pearl Harbor
- لنگرگاه پرل (هاربور)
- a yacht harbor
- بندرگاه کشتی‌های تفریحی
- The lake harbors various kinds of fish and birds.
- دریاچه زیستگاه انواع مختلف ماهی و پرنده است.
verb - transitive
در سر پروردن، در دل داشتن
- to harbor a grudge
- دشمنی به دل گرفتن
- He harbored thoughts of vengeance.
- او خیال انتقام را در سر می‌پروراند.
- to harbor suspicion toward strangers
- نسبت به غریبه‌ها سوءظن داشتن
verb - transitive
زیستگاه (کسی یا جانداری) بودن، زندگی کردن
- Germs harbor in dirt.
- میکروب در کثافت زندگی می‌کند.
verb - transitive
پناه دادن
- They harbored German scientists.
- آنان به دانشمندان آلمانی پناه دادند.
- Harboring criminals is a crime.
- پناه دادن به تبهکاران جرم است.
verb - intransitive
(در بندرگاه) پهلو گرفتن، پناه بردن (کشتی به بندرگاه)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد harbor

  1. noun place for storing boats in the water
    Synonyms:
    anchorage arm bay bight breakwater chuck cove dock embankment firth gulf haven inlet jetty landing mooring pier port road roadstead wharf
  1. noun place for seclusion
    Synonyms:
    asylum cover covert harborage haven port refuge retreat sanctuary sanctum security shelter
  1. verb hide, protect
    Synonyms:
    accommodate board bunk conceal defend domicile entertain guard hold back house lodge nurse nurture provide refuge put up quarter relieve safeguard screen secrete secure shelter shield suppress withhold
    Antonyms:
    eject let out uncover
  1. verb hold in imagination
    Synonyms:
    believe brood over cherish cling to consider entertain foster hold imagine maintain nurse nurture regard retain
    Antonyms:
    disregard ignore

ارجاع به لغت harbor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harbor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/harbor

لغات نزدیک harbor

پیشنهاد بهبود معانی