گذشتهی ساده:
harboredشکل سوم:
harboredسومشخص مفرد:
harborsوجه وصفی حال:
harboringشکل جمع:
harborsحالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی harbour است.
لنگرگاه، بندرگاه، پناهگاه، فرارگاه، مخفیگاه، ناو پناه، زیستگاه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The civilians found harbor in an old church.
غیرنظامیان یک کلیسای قدیمی را پناهگاه خود کردند.
Pearl Harbor
لنگرگاه پرل (هاربور)
a yacht harbor
بندرگاه کشتیهای تفریحی
The lake harbors various kinds of fish and birds.
دریاچه زیستگاه انواع مختلف ماهی و پرنده است.
در سر پروردن، در دل داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to harbor a grudge
دشمنی به دل گرفتن
He harbored thoughts of vengeance.
او خیال انتقام را در سر میپروراند.
to harbor suspicion toward strangers
نسبت به غریبهها سوءظن داشتن
زیستگاه (کسی یا جانداری) بودن، زندگی کردن
Germs harbor in dirt.
میکروب در کثافت زندگی میکند.
پناه دادن
They harbored German scientists.
آنان به دانشمندان آلمانی پناه دادند.
Harboring criminals is a crime.
پناه دادن به تبهکاران جرم است.
(در بندرگاه) پهلو گرفتن، پناه بردن (کشتی به بندرگاه)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «harbor» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/harbor