شکل سوم:
covedشکل جمع:
covesجغرافیا خلیج کوچک
The sandy beach at the edge of the cove provided a perfect place to relax.
ساحل شنی در لبهی خلیج کوچک مکانی عالی برای استراحت است.
The crystal-clear water in the cove attracted snorkelers.
آب شفاف خلیج کوچک غواصان را به خود جذب میکرد.
انگلیسی بریتانیایی معماری کاوآذین، تزیین مقعر (گچبری یا تزیینات مشابه چوبی و سنگی و غیره به ویژه در اطراف طاق)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cove added an elegant finishing touch to the room's interior design.
.کاوآذین جلوهی زیبایی به طراحی داخلی اتاق بخشیده است
The beautiful design on the cove complemented the hanging.
طراحی زیبای روی تزیین مقعر تکمیلکنندهی لوستر بود.
انگلیسی بریتانیایی قدیمی یارو، مرد
The local villagers regarded him as quite the eccentric cove.
روستاییان محلی او را یاروی عجیبوغریبی میدانستند.
I observed the elderly cove sitting on the park bench.
.یه مرد مسن رو دیدم که روی نیمکت پارک نشسته بود
پناهگاه ساحلی (در دامنهی کوه)
We had a picnic in the cove.
در پناهگاه ساحلی پیکنیک برپا کردیم.
The fishing area was built on a cove protected from strong waves and currents.
منطقهی ماهیگیری در پناهگاه ساحلی ساخته شده بود که از امواج و جریانهای قوی محافظت میشد.
قوسدار کردن، مقعر کردن
Please remember to cove the edges of the table.
لطفاً به یاد داشته باشید که لبههای میز را قوسدار کنید.
They coved the sheet metal.
ورق فلز را مقعر کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cove» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cove