آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۹ اسفند ۱۴۰۲

    Cove

    koʊv kəʊv

    شکل سوم:

    coved

    شکل جمع:

    coves

    معنی cove | جمله با cove

    noun countable

    جغرافیا خلیج کوچک

    The sandy beach at the edge of the cove provided a perfect place to relax.

    ساحل شنی در لبه‌ی خلیج کوچک مکانی عالی برای استراحت است.

    The crystal-clear water in the cove attracted snorkelers.

    آب شفاف خلیج کوچک غواصان را به خود جذب می‌کرد.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی معماری کاوآذین، تزیین مقعر (گچ‌بری یا تزیینات مشابه چوبی و سنگی و غیره به ویژه در اطراف طاق)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The cove added an elegant finishing touch to the room's interior design.

    .کاوآذین جلوه‌ی زیبایی به طراحی داخلی اتاق بخشیده است

    The beautiful design on the cove complemented the hanging.

    طراحی زیبای روی تزیین مقعر تکمیل‌کننده‌ی لوستر بود.

    noun countable informal

    انگلیسی بریتانیایی قدیمی یارو، مرد

    The local villagers regarded him as quite the eccentric cove.

    روستاییان محلی او را یاروی عجیب‌وغریبی می‌دانستند.

    I observed the elderly cove sitting on the park bench.

    .یه مرد مسن رو دیدم که روی نیمکت پارک نشسته بود

    noun countable

    پناهگاه ساحلی (در دامنه‌ی کوه)

    We had a picnic in the cove.

    در پناهگاه ساحلی پیک‌نیک برپا کردیم.

    The fishing area was built on a cove protected from strong waves and currents.

    منطقه‌ی ماهیگیری در پناهگاه ساحلی ساخته شده بود که از امواج و جریان‌های قوی محافظت می‌شد.

    verb - transitive

    قوس‌دار کردن، مقعر کردن

    Please remember to cove the edges of the table.

    لطفاً به یاد داشته باشید که لبه‌های میز را قوس‌دار کنید.

    They coved the sheet metal.

    ورق فلز را مقعر کردند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cove

    1. noun inlet, small niche
      Synonyms:
      bay harbor gulf inlet creek lagoon hole retreat arm sound nook anchorage cave wash bight bayou slough cavern estuary firth frith

    سوال‌های رایج cove

    شکل سوم cove چی میشه؟

    شکل سوم cove در زبان انگلیسی coved است.

    شکل جمع cove چی میشه؟

    شکل جمع cove در زبان انگلیسی coves است.

    ارجاع به لغت cove

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cove

    لغات نزدیک cove

    • - covariance
    • - covariant
    • - cove
    • - cove ceiling
    • - coven
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    interceptor into ironically isn't it looks like it takes two to tango item of news I've Jan jat jaw JK jupiter judicable juggler قانون‌گذاری قیمومت غنج ارجاع ارزش‌گذاری ارغنون نصیب نغمه نغمه‌سرا نغمه‌خوان مقننه کارگزاری مغفرت تغافل کامکار
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.