شکل جمع:
anchoragesلنگرگاه
We searched for a suitable anchorage before the storm arrived.
قبلاز رسیدن طوفان، بهدنبال لنگرگاه مناسبی گشتیم.
Finding a good anchorage is crucial for a safe voyage.
یافتن لنگرگاهی خوب برای سفر دریایی ایمن، بسیار مهم است.
محل اتصال
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The mechanic inspected the seat belt anchorage for wear.
مکانیک محل اتصال کمربند ایمنی را برای بررسی ساییدگی بررسی کرد.
Ensure the child seat is securely fastened to the anchorage.
اطمینان حاصل کنید که صندلی کودک بهطور ایمن به محل اتصال بسته شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «anchorage» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anchorage