با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Pier

pɪr pɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    piers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    اسکله، لنگرگاه، موج‌شکن
    • - Fishermen gathered at the pier, hoping for a good catch.
    • - ماهیگیران به امید صید خوب در اسکله جمع شدند.
    • - The old pier stretched out into the calm ocean waters.
    • - اسکله‌ی قدیمی تا میان آب‌های آرام اقیانوس کشیده شده بود.
  • noun countable
    معماری پایه‌، ستون
    • - The ancient fortress stood firm, supported by massive stone piers.
    • - قلعه‌ی باستانی استوار ایستاده بود و به پایه‌های سنگی عظیم متکی بود.
    • - The architect sketched out plans for the grand cathedral, emphasizing the need for sturdy piers to uphold its towering walls.
    • - معمار طرح‌هایی را برای کلیسای جامع مجلل ترسیم کرد و بر نیاز به پایه‌های محکم برای حفظ دیوارهای سربه‌فلک‌کشیده‌ی آن تأکید کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد pier

  1. noun support; place for boats
    Synonyms: berth, buttress, column, dam, dock, jetty, landing, levee, mole, pierage, pilaster, pile, piling, pillar, post, promenade, quay, slip, upright, wharf

ارجاع به لغت pier

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pier

لغات نزدیک pier

پیشنهاد بهبود معانی