به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Mole

moʊl məʊl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    moles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی موش کور
    • - The mole burrowed a tunnel beneath the surface of the ground.
    • - موش کور یک تونل را در زیر سطح زمین حفر کرد.
    • - A mole finds its food by smell alone.
    • - یک موش کور غذای خود را تنها از طریق بو پیدا می‌کند.
  • noun countable
    خال سیاه، خال، خال گوشتی
  • noun countable
    جاسوی، نفوذی، خبرچین
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد mole

  1. noun blemish
    Synonyms: beauty mark, beauty spot, birthmark, blot, freckle, nevus, strawberry mark
  2. noun spy
    Synonyms: agent, double agent, infiltrator, informer, inside man/woman, secret agent

ارجاع به لغت mole

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mole» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mole

لغات نزدیک mole

پیشنهاد بهبود معانی