صفت تفضیلی:
more moldyصفت عالی:
most moldyکپکزده، کپکگرفته
moldy bread
نان کپکزده
(در اثر کهنگی یا کهولت یا فساد) مانده، بیات، بوی نا گرفته، پوسیده، مال عهد دقیانوس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a moldy professor
استاد خرف
moldy traditions
سنتهای پوسیده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «moldy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moldy