با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Moldwarp

    ˈmoʊldwɜrp ˈməʊldwɜːp
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: moldiwarp 

    املای قدیمی این لغت: mouldwarp

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    انگلیسی بریتانیایی جانورشناسی موش کور اروپایی، کورموش اروپایی
    لیست لغات مرتبط با جانورشناسی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The farmer set traps to catch the moldwarps that were damaging his crops.
    - کشاورز برای گرفتن موش‌های کور اروپایی که به محصولاتش آسیب می‌رساند، تله‌هایی گذاشت.
    - The moldiwarp's fur is soft and velvety.
    - کرک کورموش اروپایی نرم و مخملی است.
    noun countable informal
    بی‌عرضه، بی‌دست‌وپا (شخص)
    - The new employee was constantly making mistakes and slacking off - he was a complete moldwarp.
    - کارمند جدید دائماً اشتباه می‌کرد و یللی‌تللی می‌کرد. او کاملاً بی‌عرضه بود.
    - Don't be such a moldwarp.
    - بی‌دست‌وپا نباش.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت moldwarp

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «moldwarp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moldwarp

    لغات نزدیک moldwarp

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار