گذشتهی ساده:
moldedشکل سوم:
moldedسومشخص مفرد:
moldsشکل جمع:
moldingsگچبری، تزیینات برجسته یا فرورفته (از گچ یا چوب یا سنگ و غیره بهویژه در اطراف سقف)، (مبل) برجستهکاری، منبتکاری، حاشیهی زینتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «molding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/molding