فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scheming

ˈskiːmɪŋ ˈskiːmɪŋ

گذشته‌ی ساده:

schemed

شکل سوم:

schemed

سوم‌شخص مفرد:

schemes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun uncountable

(رفتار یا فعالیت) حیله‌گر، مکار، حقه‌باز، دوزوکلک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

His scheming nature made it difficult to trust him.

ماهیت حقه‌بازش اعتماد به او را دشوار می‌کرد.

The scheming politician plotted to gain more power.

این سیاست‌مدار مکار برای به دست آوردن قدرت بیشتر نقشه کشید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scheming

  1. adjective deceitful, sly
    Synonyms:
    tricky sly cunning crafty artful slippery wily conniving underhand duplicitous calculating designing foxy
    Antonyms:
    honest open aboveboard

ارجاع به لغت scheming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scheming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scheming

لغات نزدیک scheming

پیشنهاد بهبود معانی