گذشتهی ساده:
schemedشکل سوم:
schemedسومشخص مفرد:
schemes(رفتار یا فعالیت) حیلهگر، مکار، حقهباز، دوزوکلک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His scheming nature made it difficult to trust him.
ماهیت حقهبازش اعتماد به او را دشوار میکرد.
The scheming politician plotted to gain more power.
این سیاستمدار مکار برای به دست آوردن قدرت بیشتر نقشه کشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scheming» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scheming