حیلهگر، نیرنگباز، ماهرانه، صنعتی، مصنوعی، استادانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He resolved the difficulty artfully.
او با مهارت مشکل را برطرف کرد.
The artful accountant who embezzled the company's money.
حسابدار حیلهگری که پول شرکت را اختلاس کرد.
an artful swindle
گوشبری نیرنگآمیز
Her artful modifications of the play's text filled everyone with admiration.
دخل و تصرفهای هنرمندانهی او در متن نمایشنامه همه را غرق تحسین کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «artful» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/artful